اینگونه خزانم را در عشق نهان کردم من درد جدا بودن بر گور عیان کردم افسوس نخواهم خوردافسانه نمی بافم بر شانه هر بادی کاشانه نمی سازم من زشت نمی گویم بر چهره معشوقم اوخوب و وفادار ست من خسته و رنجورم